پول و....

یه پسر ایرونی امروز اومده بود... از اون تن لشا و لات پاتا بنظر میومد...تا اومد یراس رفت پیش یکی از بچه های سر کار  که پول از حسابش برداره... از اونجا که این اقا بیزینس  (زیر اسم) خودشو داشته و دو سالم مرتب به این بانک میومده... خانوم همکارم دیگه نه حسابشو چک کرده بوده و نه امضاشو...پولو میده بهشو... ایشونم تشریفشونو میبرن... عصر که میشه بازم میاد بانک ایندفعه میره پیش یکی دیگه که بازم پول بگیره که رعیس بانک از پشت مشتری بهش اشاره میکنه که بهش پول نده...خلاصه یه جور دس بسرش میکنه و پول بهش نمیده و میفرستش پی کارش...بعد دو ساعت فهمیدیم که ببببببللللله.... اقا هر چی در میاورده خرج مواد و کثافتکاری میکرده برای همین دیروز پدر و مادرش میان بانک و اسم ایشونو از تو حساب برمیدارن...

خلاصه رعیس بانکم کلی دعوامون کرد که باید هواسمون جمع باشه و به هیچکی اعتماد نکنیم و همیشه همچی رو چک کنیم... خانوم همکارم که باید این دوروزو بدون افطار سر کرده و دس بدعا برداره... شاید اقا دلشون بلطف بیاد و پولو برگردونه... واگه بر نگردونه که یه جاهای خانوم پارس و برای ۳ ماه نباید دس از پا خطا کنه و گرنه باید با بانک الوداع کنه...

 

تا حال مجسمه گل و گیاه بیریخت دیدید؟...

 

 

حالا میبینید...

نظرات 5 + ارسال نظر
بنگرى سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:25 ب.ظ http://www.bangeree.blogsky.com

سلام گلم
خوبی؟
پول...پول ...پول ...هر جا میری به هر که برخورد میکنی از دست این پول لعنتی شاکی و دلخوشی نداره ... لعنتی شده همه وجود انسان ....باید جون بکنیم....و تا آخر عمر بدویم بدنبال این پول که معلوم نیست آخرش میتونیم زندگی مناسبی رو داشته باشیم یا نه ؟؟؟
چه جالب این درخت بد ریخت ..... عین آدمهایی میمونه که از ریختشون حالت به هم میخوره .....
نگران نباش عزیزم حل میشه .
دقت تو کار بسیار امر مهمیه ..... حواست باشه .
شاد باشی و موفق عزیزم

نازنین چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:37 ق.ظ

بیچاره خانومه تو ۱ لحظه غفلت... :(

د خترای دریا پنج‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 05:19 ق.ظ http://www.dokhtarayedarya.blogfa.com

سلام دوست من وب زیبایی داری موفق باشی و پیروز به منم سر بزن

مرد جنوبی پنج‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:15 ب.ظ http://www.pesarjonoub.blogfa.com

طناز خانم سلام
با دلی گرفته به روزم
منتظر حضور گرمتان در سرزمین آفتاب هستم

نازنین جمعه 13 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:28 ق.ظ

چرا اینقد دیر به دیر آپ میکنی!
یادمه واسه این پست کامنت گذاشته بودم... گذاشته بودم نه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد