ای داد بر زمانه...

میخواستم عکس کتابتو بذارم تو وبلاگم و ابروتو جلو در و همسایه ببرم...ولی نمیدونم چرا دلم  نیومد سر پیری و معرکه گیریت بزنم تو ذوقت و حسابی ازت حال گیری کنم...

درسته که سنی ازت گذشته و چن تا دسته گل دکتر و مهندس تحویل جامعه دادی...اما خانوم من...عزیز من ...مادر ب...ببخشید مادر من...نوشتن بخصوص نوشتن رمان استعداد و توانایی میخواد....جذابیت میخواد...درک کردن روحیه  جوانارو میخواد...نه اینکه تا فک کنی سنت از ۶۰ گذشته دیگه میتونی قلم بدس بگیری و از زبون یه جوون اونم ۲۰ ساله کتاب بنویسی...برو اول تحقیق کن و برای نوشتن اماده شو بعد بشین یه کتاب جالب بنویس که همه بخونن و حالشو ببرن...تا اون موقع هم رو اعصاب و پول مردم کله معلق نزن جونم....

 

 

اگه میخواید تا شب سیر باشید این غذای طناز در اوردی رو حتما امتحان کنید...

روش درس کردنشم اینجوریه که شب قبلش یکم عدس و گندم و جو و لوبیا رو خیس میکنید...بعد فردا صبش تو سه تا قابلمه جدا یکمی میپزید...بعد همه رو با هم مخلوط میکنید....بعد یکم پیاز سرخ شده میزیزید توش...سپس همه مواد رو با هم تو یه قابلمه میپزید...بعد یکم روغن زیتون و نمک فلفل قاطیش میکنید...خوب که پخت یکم تربچه و ترخون میریزید توش.. که البته (و خدارو شکر برای بعضیا )که این قسمت اجباری نیس...و موقع سرو یکم گلپر رو غذا میریزید...

اگه درس کردید که نوش جونتون...نکردید هم من یه شنبه دیگه درس میکنم و جای شما میخورم و پزی میدم...