کنسرت...

بالاخره طلسم این کنسرت رفتن بنده شکسته شد...

بلیطای چارلز همکارمو برداشتم و با حال خراب پاشدم رفتم کنسرت...اخه بعد از مدتها سرماخوردکی اونم از نوع شکمیش گرفتم... از هموناش که گلاب بروتون همش ادم حال تهوع داره و دم بثانیه باید بره دبلیوسی...

بگذریم...دوستان چندین بار درخواست عکس کرده بودن اما چون طبق معمول اونجا نمیشد عکس گرفت و برا همین (قاچاقی چن تا از اون درپیتی هاش گرفتم)...ببزرگی خودتون ببخشید...

 

دخترای دیکسی...

 

 

 

عقابها...

 

 

یه اتفاق باحال هم افتاد...دوس دختر جونل همکارم (برا دیدن ایشون رجوع کنید به پست قبلی) برا اولین بار منو با ریخت و قیافه اصلیم دیده بود...بیچاره از تعجب شاخ دراورده بود... فک کرده بود از اون دخترای تیتیش مامانیم که کنسرت میرم دامن کوتاه میپوشم و خیلی رسمی هستم...دیگه فک نمیکرد که با یه پانکی قراره روبرو بشه...گفتم بدنیای دیوانه طناز خانوم خوش اومدید...

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
بنگرى یکشنبه 6 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:26 ق.ظ http://www.bangeree.blogsky.com

سلام طناز عزیز
خوبی؟
دیشب کلی منتظرت بودم .....
عکسهات جالب شدن ....
شاد و موفق باشی گلم

مسیح یکشنبه 6 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:23 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

:)

خب خدارو شکر که بالاخره شد که به دیدن کنسرت بری

اون بار که اومدم دیدم خیلی دلخوری از سرقت بلیطات

...

ماه کهنشدم

ولی حق داری

مدتیه پشت ابرام !!

ببخش که نتونستم سر یزنم و

موقعیم که اومدم نتونستم کامنت بذارم

امیدوارم دنیای زیبای طناز خانوم همیشه آفتابی و زیبا بمونه

:)

سربلند باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد