کمک ؟


همه جای دنیا ادمایی پیدا میشن که نه سقفی بالا سر دارن و نه چیزی برای خوردن!
خوشبختانه دولت امریکا ماهانه مقداری پول برای این جور ادما کنار گذاشته که تا حدی بتونن زندگیشونو بگردونن و متاسفانه بعضی از این ادما بدجوری به تنبلی و گدایی عادت کردن...

بخونید!

دو سال پیش با خالم یه مغازه لباس فروشی رو تو جنوب لس انجلس می گردوندیم.
بخاطر محل تجمع بی خانمانان همه جور ادمی اونجا نمی ان مگر این که بخان از مغازه ها جنس بخرن. (جنسا اونجا ارزونتر از بقیه قسمتهای شهر هست).
خلاصه از صبح تا شب تا دلتون بخاد از این ادما که با لباسای کثیف و چرخهای پر خرت و پرت مست و خراب تلو تلو خورون میگذشتن می دیدیم. نمی دونم چرا همیشه هم عادت داشتن دم مغازه ما جمع بشن!
صاحب مغازه اقا منوچهر رو این مساله خیلی حساسیت نشون میداد برای همین ما مجبور بودیم هر چند دقیقه بریم دم در و پراکندشون کنیم.
اقا منوچهر  همیشه زودتر از ما میرفت خونه برای همین ما هم دیگه به خودمون زحمت نمی دادیم بریم دم در.
وقتی شب میشد و ما کر کره مغازه رو میکشیدیم پایین یکی از همین ادما با بقچه ات و اشغالاش می اومد دم در مغازه میخوابید.
چن بار اومدیم به اقا منوچهر جریان و بگیم که هر بار حس انسان دوستی گل می کرد و بی خیال میشدیم.
خلاصه یه سالی همین اش بود و همین کاسه تا این که یه روز صبح که می خواستیم مغازه رو باز کنیم دیدم که اقای بی خانمان هنوز جلو در خوابیده پتوی کثیفشم انداخته رو خودش.
از اونجا که هر لحظه ممکن بود اقا منوچهر از راه برسه با نوک پا شرو کردیم تکون دادنش.
وقتی دیدیم فایده نداره با هر بدبختی بود پتو رو از سرش کشیدیم دیدیم بدبخت خیلی وقته مرده!!!!!
خاله که کلی ترسیده بود شرو کرد شماره پلیس رو گرفتن.
پلیس و اقا منوچهر با هم اومدن. (کلی بدو بیراه شنیدیم که بماند!)
دو تا از مامورای پلیس شرو کردن به گشتنش و باورتون نمیشه
از هر سوراخ سنبه تو لباساش کلی ۱ دلاری پیدا شد. کلا 4۰۰۰۰ دلار  جمع شد که پول قابل توجه ای هست!!!
از اون روز به بعد جلو در مغازه تابلویی نصب شد که توش اخطار داده بودن که هر کس این جا بخابه سر و کارش با پلیس و زندون خواهد بود...

نه خود خوری نه کس دهی     گنده کنی به سگ دهی!