کنسرت...

بالاخره طلسم این کنسرت رفتن بنده شکسته شد...

بلیطای چارلز همکارمو برداشتم و با حال خراب پاشدم رفتم کنسرت...اخه بعد از مدتها سرماخوردکی اونم از نوع شکمیش گرفتم... از هموناش که گلاب بروتون همش ادم حال تهوع داره و دم بثانیه باید بره دبلیوسی...

بگذریم...دوستان چندین بار درخواست عکس کرده بودن اما چون طبق معمول اونجا نمیشد عکس گرفت و برا همین (قاچاقی چن تا از اون درپیتی هاش گرفتم)...ببزرگی خودتون ببخشید...

 

دخترای دیکسی...

 

 

 

عقابها...

 

 

یه اتفاق باحال هم افتاد...دوس دختر جونل همکارم (برا دیدن ایشون رجوع کنید به پست قبلی) برا اولین بار منو با ریخت و قیافه اصلیم دیده بود...بیچاره از تعجب شاخ دراورده بود... فک کرده بود از اون دخترای تیتیش مامانیم که کنسرت میرم دامن کوتاه میپوشم و خیلی رسمی هستم...دیگه فک نمیکرد که با یه پانکی قراره روبرو بشه...گفتم بدنیای دیوانه طناز خانوم خوش اومدید...