دیروز؟یه ماه؟ :)

نوکر هر چی ادم رک و راسته هستم...میدونی چرا؟... چون ادمی که رک و راسته حرفه رو همون موقع میزنه و تکلیف نه تنها تو و خودشو بلکه هفت جد و اباد جفتتونو معلوم میکنه... نمیگم وفتی هر چی از دهنه ادم رک گو در میاد ناراحتم نمیکنه... خیلی هم ناراحت میشم.... اما به این ناراحتی میگن ناراحتی عادلانه... یعنی ناراحت میشی... حرص میخوری... اما اخر سر میگی بازم خدا پدرتو بیامرزه که زودتر قالو کندی...برا همینه که دور یه سریها رو سریع خط کشیدم که حالیشون شه و زودتر برن پی کارشون...ولی مث این که (نمیرود میخ اهنین بر سنگ)...کسی که اشغال باشه هر چقدم دور و بریها بخان عوضش کنن بازم خر خودشو میرونه...

منی که میبینی اینجا خر تو نیستم که بخای هر کثافتکاری دلت بخای بکنی از منم سواری بگیری...من با دوتا حرفای صد تا یه غاز چرب و نرم خر نمیشم... برو چترتو رو سر یکی دیگه پهن کن...حال که یکی پیدا شده بهت میگه ادم باش و گوش کن... اگه مردی بگو گور بابای هرکی که راضی نیست و تکلیفتونو یه سره کن... اما اگه میخوای بازم بازی دراری هرررری راه باز و جاده دراز...

چرا؟ یکم مغز پوسیدتو بکار بنداز ببین چه ... خوردی که اصن نمیخوام نه صداتو بشنوم نه ریختتو ببینم...

من که رفتم تو بشین غصه بخور که حالو ای به اسم طناز رو از دست دادی... اخ الهی بمیرم... دیگه کسی و نداری که گهکاریاتو پشتش قایم کنی...

چه باشی چه نباشی من که دارم برا خودم حال میکنم... البته حال ما بچه ساده ها یه دنیا با حال شما مارای هف رنگ خوش خط و خال فرق میکنه..

دیروز خودم رفتم سینما... فیلمی رو دیدم که خودم خاستم... خیلی حال کردم... اسم فیلمش (خیلی بد) بود و در مورد سه تا بچه شیطون که... میگفتن عین فیلم (پای امریکایی) بود اما من با این فیلمه بیشتر از (پای امریکایی) حال کردم... سه تا بسته سیب زمینی سرخ کرده با یه بسته کوچیک ذرت کرفتم... با پول سینما و یه بسته اب نبات و نوشابه همگی با هم شد نزدیک ۴۰ دلار (قابل توجه بعضی گدا گشنه ها...) همش برا خودم و ته همه چیزم خودم بالا اوردم... بعد مدتها هم بدون این که بترسم یا هی حواسم باشه ضایع نکنم هر هر و کر کر کردم...

(اینم باشه جواب توی لجن که زر میزدی من و تو چه فرق میتونیم داشته باشیم ...حال بماند که خودتو زده بودی بخریت یعنی نمیدونی که فرق من با تو مث مقایسه بین بهشت و جهنم میمونه... اقا کوچولو... خر خودتی... میخواستی منو برقصونی اما نخونده بودی که من صد تای تورم به چشمه میبرم و تشنه بر میگردونم...

امروزم باید به الهام و جینا زنگ بزنم... البته اگه حال و حوصلشو داشته باشم...

خودمونیم ها تازگیها خیلی بیحوصله شدم...